یا لطیف

امروزمی خواهیمهمهبا هم به یکگردش علمیبرویم. در اینهنگامه یهجوم فرهنگ غرب و آن بی اخلاقی ها و انحطاط فکری اش - البته منظور پیشرفت های علمی نیست چون متاسفانه در مدها همیشه این انحرافات و انحطاطاست کهتقلید می شوند- پرداختن به آداب و رسوم ارزشمند و زیبای ملی و ایرانی بسیارخوب است. بهره گیریاز نمادهای ایرانی،یک راهکارخوب در برابر سیل هجوم غرب است و باید هویت ایرانی خود را در برابرآنپاسداریکنیم. یکی از این نمادها،نماد فروهر است. نماد فروهرجداازاین که نمادی کهن از فرهنگو تاریخایران است،امروزهبیش تربه عنوان نماد اصلی دینیکتاپرستیزرتشتی شناخته می شود. نماد فروهرمدتی است در جامعه رایج شده و برخی آن را به صورت گردنبند و یا تصویر آن را بر روی خودرو یا کیف و غیره به کار می برند.

در برابر نشان ها و نمادهای شیطان پرستی که دشمنان در جامعه ترویج می کنند تا فرهنگ جامعه ی ما را تضعیف کنند و فرهنگ واپس گرای خود را به خورد ما دهند، حرکت بازگشت به گذشته و ترویج نمادهای آن همچون فروهر شکل گرفته است. اما چه کسانی سرچشمه ی این کارند مطمئنا دوستان. در ادامه می خواهیم این دوستان را بهتر بشناسیم.

در برابر نشان ها و نمادهای شیطان پرستی که دشمنان در جامعه ترویج می کنند تا فرهنگ جامعه ی ما را تضعیف کنند و فرهنگ واپس گرای خود را به خورد ما دهند، حرکت بازگشت به گذشته و ترویج نمادهای آن همچون فروهر شکل گرفته است. اما چه کسانی سرچشمه ی این کارند مطمئنا دوستان. در ادامه می خواهیم این دوستان را بهتر بشناسیم.

اکنون بیایید به یک سفر در گذشته برویم و از خودمان بپرسیم در دوره های باستان که نماد فروهر مقدس بوده و آن را در بالای کتیبه ها حک می کرده اند و امروز هم آن ها را می بینیم آیا مردم گردن بند آن را هم به کار می برده اند آیا در آن دوره مد بوده و اصلا اثری از این رواج به دست آمده؟ پس چرا امروزه پس از سده ها در جامعه ی ما رایج می شود و می خواهد مدافع در برابر فرهنگ غرب شود؟ آیا توانسته؟ چند نفر می پذیرند که بیش تر کسانی که از این دست نشان ها و نمادها را، به کار می برند خود افراد غرب زده ای نیستند؟ و شاید چندین برابر آن، در ظاهرشان مانند لباس و آرایش مو می توان فرهنگ غربی را یافت.

یعنی با انداختن یک گردن بند به گردن می توان در برابر غرب ایستاد. وقتی شاهپور پادشاه ایرانی، حاکم روم را به اسارت گرفت آیا سربازان دلاور ایرانی متوسل به این گردن بندها شده بودند که ما امروز مردانمان رو به رفتارهای زنانه آورده و با انداختن گردن بند از مردانگی ایرانی دور می شوند تا در برابر ارتجاع اخلاقی غرب بایستند و با پیشرفت ها ی علمی غربی ها رقابت کنند.

همه ی این ها خوبند حتی همان ولنتاین هم که حاصل تقلید و تزریق فرهنگ بیگانه است در جای خودش خوب است ولی اینها ظرف و موقعیت مکانی و زمانی خود را برای بررسی می طلبند هر چیزی به خودی خود خوب یا بد نیست بلکه در موقعیت خود است که معنا پیدا می کند. برای پدر و مادری که فرزندشان امروز وارد کلاس اول ابتدایی می شود شاید داشتن مدرک کارشناسی و رسیدن فرزندشان به آن سطح یک امر بسیار خوب به شمار برود و این موفقیت بزرگی برای اوست که در دانشگاه پذیرفته شده و مدرک کارشناسی خود را بگیرد اما همین آدم هنگامی که به این درجه از دانش و تخصص رسید دیگر برایش کارشناسی امید و آرزو و حتی ارزش نیست و کمال مطلوب او به شمار نمی آید چون آن را دارد بلکه رسیدن به مدارج بالاتر برایش ارزش می شود و تلاش می کند به سطح کارشناسی ارشد برسد. حال که وارد کارشناسی ارشد شد آن چیزی که برای یک دیپلمه رسیدن به آن ارزش و هدف است برای وی رفتن به آن نامطلوب حساب می شود مثلا اگر یک سروان درجه بگیرد و سرگرد شود این ترفیع درجه و ترقی حساب می شود در حالی که یک سرهنگ هم ممکن است به علت تخلفی درجه اش را بگیرند و بشود سرگرد در این حالت او تنزل درجه پیدا کرده و این برای او افتخار نیست.

در هر صورت باید مواظب این برگشت های به گذشته و جایگزین شدن معنویت های غیر الهی به جای اسلام باشیم. یک چیستانی بود که قدیم ها می گفتند. می گفتند یک نفر بود که تخم مرغ را به نصف قیمت می فروخت و بعد از مدتی میلیونر شد چه طور این امکان دارد و بچه ها می ماندند که چه بگویند دست آخر طرف جواب می داد که یارو میلیاردر بوده و با فروختن تخم مرغ ها به نصف قیمت میلیونر شده. بچه ها تازه می فهمیدند قضیه چه بوده.

مواظب باشیم میلیونر نشویم!!!