loading...
گروه فرهنگی رهپویان عمار
ویدئو و کلیپ های تولیدی
آخرین ارسال های انجمن
عمار بازدید : 47 یکشنبه 06 مهر 1393 نظرات (0)

گروه دانشگاه "خبرگزاری دانشجو"؛ «..... استعدادهای انسانی، عنصر انسانی و ظرفیت انسانی، خیلی خیلی بالاست. کشور باید در علم، در دانش و به تبع علم و دانش، در آن چه که مترتب بر علم است، در رتبه های اول جهان قرار بگیرد. نمی گویم پنج سال دیگر، ده سال دیگر؛ نه، هدف را بگیرید پنجاه سال دیگر؛ اما باید برویم و برسیم و این، به همت احتیاج دارد.....»




- ای بابا... باز هم شروع شد... آخه چطور؟ آخه این چه انتظاراتیه که رهبری از ما داره؟ مگه میشه؟

 


-چرا نمیشه؟ مگه رهبری چی میگه؟ مگه چی میخواد ازمون؟ آپولو که نمیخواد هوا کنیم...

 


- برو بابا... یا تو نمیدونی تولید علم چیه، یا نمیدونی آپولو هواکردن چجوریه. به نظرت ما می تونیم تولید علم کنیم؟ اونم ما... من و تو، که درسای خودمونو به زور التماس استاد و ارفاق داریم پاس می کنیم..

 


- مگه بقیه نکردن اینکارو؟! مگه شهید روشن..

 


- اَه... ول کن بابا... دست بردار از این حرفای شعاری و همیشگی... اون شهید روشن بود...توی این سی سال مگه چند تا مصطفی احمدی روشن اومده؟ یکی؟ دوتا؟ اصلاً ده تا؟ مگه با ده تا احمدی روشن میشه تولید علم کرد؟ اونم جلوی این کشورهای گنده؟

 


- بله خب البته قبول دارم..... من و تو نمی تونیم.... اصلاً، میدونی چیه؟ این حرفا به من و تو نیومده؛ به بقیه بچه های خوابگاه که هیچی؛ دانشگاه هم هیچی؛ کل کشور هم نیومده... دارم حرفتو قبول می کنم.

 


- دیدی پس حرف من درست بود؟! به این میگن منطق.

 


- این حرفارو ول کن؛ این بحثا به جایی نمیرسه؛ تو بالاخره نگفتی چرا دینامیک ماشین افتادی؟

 


- هیچی بابا... استاد لج کرد.... منم حال نکردم شب امتحانش بخونم...

 


- یعنی تو اون شب با محسن درس نمی خوندی؟

 


- نه بابا دلت خوشه....

 


- پس چطور شد اون پاس کرد، تو افتادی؟

 


- دیگه خودت میدونی که.... این وقتا نعمتی به داد آدم میرسه به اسم تقلب...

 


- یعنی میخوای بگی تو تقلب نکردی؟

 


- تقلب که نه... ولی کمکایی از دور و بری ها گرفتم.

 


- اون شب، تو که هیچکاری نداشتی؛ پس چرا هرچی بهت گفتیم بیا بریم بیرون یه دوری بزنیم نیومدی....

 


- آخه جات خالی، یه دست PES زدیم، چه فازی داد؛ جات خالی بود. محسن رو لوله کردم. دیگه حیف بود وسط بازی کیف بردن محسن رو ول کنم بیام.

 


- که این طور... راستی از علی حیدری خبر نداری؟ اون چند شد دینامیکشو؟

 


- اون بیست شد. اینقدر بدم میاد از این آدمای نچسب که صبح تا شب توی اتاق دارن درس می خونن. بهش نگیا ولی، یکی نیست بگه آخه مگه بهت چی میدن که اینقدر درس میخونی؟ برو بابا صفاتو بکن. بذار بقیه هم صفا کنن. اگه اون بیست نمیشد، استاد نمراتو می برد روی نمودار، ما هم پاس می کردیم، دوباره هم مجبور نبودیم با این استاد بداخلاق درس برداریم. راستی اون روز محمد یه چیزی در مورد علی میگفت؛ شنیدی؟

 


-چی؟

 


- می گفت مثل این که به خاطر این چندتا مقاله ای که توی این دو سال داده، دانشگاهMIT براش دعوت نامه فرستاده. علی هم میگه نمیخوام برم.

 


- چرا؟

 


- دیوونه ست بابا... اونم حرفای تو رو میزد... نمی دونم میخوام توی کشور خودم درس بخونم؛ میخوام به کشورم خدمت کنم؛ و از این حرفا.

 


- جدی؟ میگم اگه تو برات دعوت نامه بفرستن چیکار می کنی؟

 


- معلومه دیگه... مگه مغز ... خوردم که اینجا بمونم... قبول می کنم و میرم؛ اصلاً میدونی چیه؟ من به درد اینجا نمیخورم؛ اینجا بمونم حروم میشم. تا الانش هم گند خورده به زندگیم توی این دو سال به خاطر این دانشگاه. چیزی که به آدم یاد نمیدن. فقط دوست دارن آدمو اذیت کنن.

 


- یعنی واقعاً همه چیزو ول می کنی و میری؟

 


- آره خب...چرا نرم؟ به آدم اهمیت نمیدن که میدن... به آدم پول و امکانات زندگی نمیدن که میدن. دیگه مگه چی میخوام؟

 


- بعدش رو هم بگو که چه قدر ازت کار میکشن؟

 


- خب بله... فکر کردی، عاشق چشم و ابروی منن که بهم این همه امکانات بدن؟ کار ازم میخوان که بهم اینا رو میدن.

 


- تو هم حتماً این آمادگی رو داری که همه ی اون کارها رو انجام بدم.

 


- بله... مگه چیم از اون علی حیدری کمتره؟ هم هوشش رو دارم، هم پشتکارش رو، هم...

 


- بله بله... بذار بقیش رو من میگم... هم هیجده واحد افتاده توی چهار ترمش رو... هم دو ترم مشروطیش رو...

 


- اَه، خب نخوندم که افتادم... اگه می خوندم که نمی افتادم.

 


- چرا نخوندی؟

 


- چون حال نمیکردم. ببین اونجا با اینجا فرق داره... یعنی تو اون دانشگاه رو با دانشگاه خودمون، حتی با دانشگاه های تهران مقایسه می کنی؟

 


- من نمی فهمم. چه فرقی داره؟ توی دینامیکش، دو دوتا میشه پنج تا؟

 


- ول کن بابا تو هم گیر دادی به دینامیک افتادن ما... اون جا استاداش خیلی بهترن. کار میخوان از دانشجو... دانشجوها خودشون با علاقه درس می خونن. نه این که مجبور نباشن. ولی علاقشون بیشتر از حس مجبور بودنشونه.

 


- خب، تو هم همین جا میتونی علاقه به درستو ابراز کنی و درس بخونی. تلاش کنی و مثل علی مقاله بدی...

 


- نه بابا، نمیشه... ببین! واقعیتشو بخوای، من از اینجا خوشم نمیاد. هیچیش سر جاش نیست. هیشکی اون کاری رو که باید بکنه نمیکنه. مسئولا، هرجا که باشن میخوان جیب من و تو رو خالی کنن.

 


- بعد یه سوال؟ اینا بیست سال پیش چیکاره بودن؟

 


- این چه سوالاییه که میپرسی؟ خب یه سری دانشجو، یه سری هم دیپلم ردی حتماً.

 


- بله دیگه... دانشجو و دیپلم ردی... الان هم شما دانشجویی و البته این جوری که میری جلو کارشناسی ردی.

 


- خب که چی؟

 


- که این که شما هم تا بیست سال دیگه شغل داری، مسئولیت داری، پست داری توی این کشور.

 


- نخیر... اصلاً خوشم نمیاد. بر فرض هم که شدم. خب منم یکی از اون ها. حرفی داری؟

 


- نه، حرفی ندارم. تو هم یکی از اونا. تو هم یه شریک دیگشون توی بخور بخورها.

 


- من این جور آدمی نیستم. بر فرض هم که بخوام بخورم، حقم رو می خورم. نه چیز دیگه ای.

 


- بله بقیه هم الان دارن حقشون رو می خورن. البته شما حق خیلی زیادی داری. حق نگرفته ی واحدهای افتاده و ترم های مشروطت.

 


- اصلاً آب من و تو، توی یه جیب نمیره. من که رفتم سر کلاس. این دور دیر برسم، استاد حذفم میکنه. خداحافظ!

 


- خداحافظ، آقای آینده ساز مملکت...!

 


«... این راه به همت احتیاج دارد و من به شما عرض بکنم: مطمئن باشید این ملت، آن ملتی است که اگر این حرکت را بکند، خواهد رسید. همه ی ملت ها این طور نیستند؛ بعضی ملت ها این استعداد را ندارند؛ بعضی ملت ها این موقعیت جغرافیایی را ندارند؛ این میراث عظیم و غنی را ندارند؛ بعضی ملت ها استعداد انسانی شان اینقدر نیست.»

 


علی زاهدی

 


منبع: نشریه صبح قریب، دانشگاه اراک

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کاربر گرامی به نظر شما مطالب سایت را در چه حد می بینید؟
    جدول لیگ برتر خلیج فارس
    جدول لیگ فوتسال ایران
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1246
  • کل نظرات : 143
  • افراد آنلاین : 23
  • تعداد اعضا : 116
  • آی پی امروز : 77
  • آی پی دیروز : 24
  • بازدید امروز : 106
  • باردید دیروز : 45
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 646
  • بازدید ماه : 646
  • بازدید سال : 38,033
  • بازدید کلی : 447,776
  • کدهای اختصاصی

    ابزار وبمستر

    لینک تصویری
    برای ایجاد لینک درسایت گروه فرهنگی رهپویان عمار لوگو خود را به ما ارسال کنید